محل تبلیغات شما
ای نگاهت نخی از مخمل و از ابریشم .
چند وقت است که هر شب به تو می اندیشم .
به تو آری به تو یعنی به همان منظره دور .
به همان سبز صمیمی به همان باغ بلور .
به همان سایه همان وهم همان تصویری .
که سراغش ز غزل های خودم می گیری .
به همان زل زدن از فاصله دور به هم .
یعنی آن شیوه فهماندن منظور به هم .
به تبسم . . . به تکلم . . . به دلارایی تو .
به خموشی . . . به تماشا . . . به شکیبایی تو .
به نفس های تو در سایه سنگین سکوت .
به سخن های تو با لهجه شیرین سکوت .
.
.
.
.
.
کاش می دانستی .
آن کس که در تو .
امید به زندگی را پرورش می داد .
خود محتاج قطره ای از باران محبت بود !؟

نامه های سربسته و حرفهای ناگفته

راه ما از دل دریاست ، بیا تا برویم !

نمیدانم شاید باید چاهی پیدا کرد

تو ,های ,یعنی ,هم ,ای ,سکوت ,به همان ,به تو ,تو به ,به هم ,های تو

مشخصات

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

moythinsimpbuch bersmourtaustach tumaconlu زندگی من lespembhurtti زندگی نوشت های یک زن cilriafifi دانلود نرم افزار جدید اندروید Joseph's game مرجع فارسی بازی RUST